وقتی همه منتظر یک کنفرانس فروش یا خدمات بودند، با کلمات زیر شروع شد:
من مردی هستم که به رستوران میروم، پشت میز مینشینم و صبورانه منتظر میمانم، در حالی که پیشخدمت همه کارها را انجام میدهد جز اینکه درخواست من را بنویسد.
من مردی هستم که وارد مغازه میشوم و منتظر سکوت میمانم تا فروشندهها به صحبتهای خصوصیشان پایان دهند.
من مردی هستم که وارد پمپ بنزین میشود و هرگز بوق نمیزند، اما صبورانه منتظر میماند تا پیشخدمت روزنامهاش را تمام کند.
من مردی هستم که عجله ناامیدانه اش را برای یک قطعه توضیح می دهد، اما وقتی فقط بعد از سه هفته انتظار به دستش می رسد، شکایت نمی کند.
من مردی هستم که وقتی وارد یک شرکت تجاری می شوم، به نظر می رسد درخواست لطفی می کند، التماس می کند که لبخند بزند یا فقط امیدوار است مورد توجه قرار گیرد.
تو فکر می کنی من آدمی ساکت، صبور و بی مشکل هستم... اشتباه می کنی.
منو میشناسی؟
من مشتری هستم که دیگر برنمی گردد!
من از دیدن میلیونها دلار در سال برای تبلیغات در انواع مختلف خرج میکنم تا مرا به شرکت شما بازگردانید، زیرا وقتی برای اولین بار به آنجا رفتم، تنها کاری که آنها باید انجام میدادند فقط کمی مهربانی، ساده و ارزان بود: با کمی رفتار کنید. ادب بیشتر
تنها یک رئیس وجود دارد: مشتری. و او می تواند همه افراد شرکت را از رئیس جمهور گرفته تا سرایدار، صرفاً با گرفتن پول خود برای خرج کردن در جای دیگر، اخراج کند.
Ercole Palmeri
یک عمل جراحی چشم با استفاده از نمایشگر تجاری Apple Vision Pro در پلی کلینیک کاتانیا انجام شد…
توسعه مهارت های حرکتی ظریف از طریق رنگ آمیزی، کودکان را برای مهارت های پیچیده تری مانند نوشتن آماده می کند. رنگ کردن…
بخش دریایی یک قدرت واقعی اقتصادی جهانی است که به سمت یک بازار 150 میلیاردی حرکت کرده است.
دوشنبه گذشته، فایننشال تایمز از قراردادی با OpenAI خبر داد. FT مجوز روزنامه نگاری در سطح جهانی خود را صادر می کند…